ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه ظهور نزديك است و اين موضوع با توجه به شواهد و قرائن موجود پيداست. اما آيا نسبت دادن شواهدي كه مد نظر ماست با آنچه واقعيت است كار صحيحي است؟
اگر در تفسير آيات هركس براساس داشته هاي خود و برداشتهاي موجود فلسفه اي را ارائه دهد و آن را به كل احكام تعميم دهد چه رخ ميدهد؟ مثلاً قسمتي از آيه را برداشته و بگوئيم خداوند فرموده است نماز نخوانيد (لا تقرب الصلاة) اما به ابعاد ديگر آيه توجهي نداشته باشيم درحالي كه ادامه آيه خود توضيح ميدهد نماز را درحالي كه مست هستيد نخوانيد. و يا در جايي ديگر آمده است اجباري در دين نيست.(لا اكراه في الدين) و به مزمون آيه توجه نكنيم كه اجبار در انتخاب دين نيست اما وقتي شخصي ديني اختيار كرد بايد تابع بايدها و نبايد هاي آن باشد و اين امر هم اجباريست ، آيا اين تفسير به راي ها مناسب است ؟
حال پس از اين مقدمه كوتاه ، بررسي توليد مستند ظهور بسيار نزديك است و تكثير و توزيع آن در حد . وسيع مي پردازيم. شايد برخي كساني كه در تكثير اين مستند نقش داشته اند، اشخاص پاك و ساده دلي بوده اند که از انتظار مفهومي انتزاعي داشته اند و يا توليدكنندگان اين مستند خود را مروج فرهنگ مهدويت مي دانند اما آنچه كه مهم است اين كه اصل ظهور حضرت حجت(عج) قطعی است و ما به عنوان مسلمان باید خود را برای شرایط ظهور آماده کنیم اگر وارد چنین معرکهای میشویم باید از یقینیات سخن بگوییم و بیان کنیم که احتمالات، «احتمال» است تا اگر محقق نشد، اصل موضوع مهدویت زیر سوال نرود و با اعتقاد مردم بازی نشود.
در هر زمان احاديث طوري معنا شده بود كه ميشد افراد مورد نظر احاديث را با حاكمان آن موقع شبيه سازي کنند مثلاً چند سال گذشته در كتابي صدام را سفياني باهمان نشانه هاكه گفته شده ، با پرچم قرمز از سوريه خروج مي كند و اهالي ري با نشانه هاي سبز ،اهالي يمن با نشانه هاي آبي كه ياران امام زمانند با او مبارزه مي كند.اما الان هيچ صحبتي از اين نشانه ها نمي كنند.
سيدخراساني ، خروج سفياني و دجال ، سيد يماني و شعيب بن صالح از علائم ظهور هستند ، اما آيا قرار دادن مصاديق با تفاسير مدنظر خودمان صحيح است اگر يكي از اين مصاديق بكار رفته غلط باشد چه تضميني است مردم در بقيه مصاديق دچار ترديد نشوند.
براي مثال عبدالله اشاره شده در مستند كيست؟ آخرین خلیفه عباسی نامش عبدالله بن منصور ملقّب به مستعصم بالله بود. عدهای گمان داشتند مراد از مرگ عبدالله همان خلیفه عباسی بود كه با مرگ وی در سال656 سلسله خلفای عباسی نیز پایان یافت. آیا واقعاً مراد از عبدالله همو بود؟ اگر فرض كنیم منظور حاكم حجار باشد، به چه دلیل مراد این فرد (ملك عبدالله كنوني) باشد؟ اینكه در صد سال اخیر پادشاهی به نام عبدالله در این كشور نبوده است دیگر چگونه ملاك و معیاری است؟ و آيا عبدالله ديگري نخواهد آمد؟
ويا در مورد پرچم يماني كه داراي بهترين و كاملترين هدايت مطرح شده است و تهيهكنندگان اين مستند نيز به آن اشاره دارند. آيا اينان ميخواهند فعاليت جناب حجت الاسلام و المسلمین سيد حسن نصرالله و حركت و حرفهاي او را هدايت كنندهتر از رهبر معظم انقلاب معرفي كنند؟ در حالي كه آقاي سيد حسن نصرالله خود را سرباز رهبر ميداند و ما به روشني شاهديم كه مقام معظم رهبري بهترين فرد در امر مديريت و هدايت جامعه انساني است.
شاید تحولاتی که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا طلوع کرد و ایجاد موج بیداری اسلامی نمود وخیزش ملتها را در برابر استبداد داخلی و استکبارخارجی نمایان کرد یکی از علائم مهم ظهور باشد آیا چنین حرکت هایی در دوره های گذشته رخ نداده است و یا در آینده دستخوش تغییرات اساسی نخواهد شد؟ آیا می توان معیار عصر ظهور را این تحولات قرار داد؟
اگر یکی از مصادیق اشاره شده در این مستند رخ ندهد یا خلاف واقع باشد ویا در کشاکش مسایل سیاسی دستخوش تغییر شود ، مردم نسبت به مسئله ظهور چه عکس العملی نشان خواهند داد؟ چرا باید احساسات پاک مردم را جریحه دار کرد ؟ همه اینها به عدم درک صحیح ما از مسئله ظهور و شناخت آن امام غایب است. اگر برای ظهور حضرت زمینه سازی و بستر سازی مناسب کنیم و آماده باشیم ، وقوع اینگونه اتفاقات و انتخاب مصادیق در ما تاثیری نخواهد داشت و در دوگانگی تفکرهای موجود در باب ظهور گرفتار نخواهیم شد.
دو تفکر غلط دارد کار می شود . تفکر آرماگدونی که می گوید بمانید تا آرماگدون در غرب رخ دهد آنوقت مهدی(ع) شما میاید و تفکری در ایران که می گوید ما مقابل درب منازلمان را آب و جارو کنیم و ظهور آقا را بخواهیم تا حضرت بیاید . نکته قابل توجه این است که اگر آقا قرار است بیاید چرا برای ما بیاید؟ چرا برای نسل قبلی نیامد؟ اگرکسی با آب وجارو آمدنی بود چرا رفت؟ آیا مفهوم انتظار این است؟ مگر نه اینکه ما باید برویم به سمت حضرت تا بشویم؟ همانگونه که یک کودک میشود جوان ، میشود بزرگسال. بارفتارمان ، سخن مان ، عمل مان باید فرهنگ مهدوی را نهادینه کنیم ، نه تنها خود بلکه اطرافیان و محیط خود را برای ظهور آماده کنیم نه اینکه دنبال مصادیق و علائم قابل تغییر باشیم.
البته تطبیق علائم با برخی افراد به علت محدودیت علم و امکان خطا و اشتباه در شناخت مصادیق نه تنها کار ناپسند و مردودی است، بلکه پیامدهای خطرناکی همچون ایجاد شک و تردید در اصل مهدویت را در مخاطبین به دنبال خواهد داشت.
ما به جاي علائم ظهور بايد به قواعد ظهور بپردازيم . یعنی ببینیم حضرت در چه شرایطی قیام خواهند کرد، آن شرایط را بشناسیم و حتی تا آنجا که میتوانیم آن شرایط را ایجاد نماییم . البته این به آن معنا نیست که اخبار مربوط به حوادث در آستانهی ظهور را کنار بگذاریم. باید اخبار مربوط به حوادث آخرالزمان را جدی بگیریم. اما علتهای اصلی وجود علایم برای پدیده انقلاب بزرگ امام مهدی (عج) آن است كه انسانها با توجه به آن ها بتوانند مدعیان دروغین را شناسایی كنند و از آن ها فاصله بگیرند، نه اینكه افرادی بخواهند با برخی تحلیل های نا به جا و غیر منطقی علائمی را ثابت شده و اتفاق افتاده تلقین كنند و به دنبال امام بگردند.
* امروز وجود مقدّس حضرت حجّت ارواحنافداه در ميان انسانهاى روى زمين، منبع بركت، منبع علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه خيرات است. چشمهاى ناقابل و تيره ما آن چهرهى ملكوتى را از نزديك نمىبيند؛ اما او مثل خورشيدى درخشان است، با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متّصل است و براى انسانى كه داراى معرفت باشد، موهبتى از اين برتر نيست كه احساس كند ولىّ خدا، امام برحق، عبد صالح، بنده برگزيده در ميان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهى در زمين، با او و در كنار اوست؛ او را مىبيند و با او مرتبط است. آرزوى همه بشر، وجود چنين عنصر والايى است. عقدههاى فروخورده انسانها در طول تاريخ، چشم به انتهاى اين افق دوخته است تا انسان والا و برگزيدهاى از برگزيدگان خدا بيايد و تاروپود ظلم و ستم را - كه انسانهاى شرير در همه تاريخ تنيدهاند - از هم بدرد. امروز، هم بشريت بيش از بسيارى از دورانهاى تاريخ، دچار ظلم و جور است، هم پيشرفتى كه امروز بشريت كرده است، معرفت پيشرفتهتر است. ما به زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه، اين محبوب حقيقى انسانها نزديك شدهايم؛ زيرا معرفتها پيشرفت كرده است. (از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/1378 )
چه خوش است گر ببينم رخ مهربان مهدي
ز شرار جان بسوزم صنما به جان مهدي
چه خوش است گر گذارد قدمي به روي چشمم
تا كه من ببوسم سر و ديدگان مهدي
چه خوش است گر نشيند گل نرگسش كنارم
كه ز جان خود بسازم گل سايه بان مهدي
حسين جعفري ميدانسر
دبیرکل موسسه بیرق ولایت